این روزها ...
دردانه ام ! نور چشمم ! پرنیا جان ... بهترین روزهای عمرم را در کنار تو طی میکنم . هر روز با کودکانه هایت جان میگیرم و هنوز که هنوز است در شگفتم از خدایی که به وقتش همه چیز را به تو آموخته است ... هر چقدر بیشتر پیش میرویم بهتر و بهتر معنی عشق را در می یابم . معنی آن جان تازه به وجودم را ... معنی آن خون تازه در رگهایم را ... زاده شدن دوباره و دوباره را چرا که با هر لبخندت دوباره متولد میشوم . این روزها مجذوب شیرین زبانی های تو هستم . کاش میشد تمام کودکانه هایت را برایت...